تحلیل رویدادهای اخیر و راهبردهای نظام
۱. اولتیماتوم ترامپ و پاسخ ایران
ترامپ آمد و پیغام داد که “یا جنگ یا مذاکره”. (اینها اطلاعاتی است که به راحتی به دست نمیآید؛ سریعاً دستهبندی شده میگویم تا اطلاعات کاملی داشته باشید.) او گفت: “یا جنگ یا مذاکره”. مذاکرهای که او میگفت چهارگانه بود و چهار محور داشت:
۱. شما نباید از مقاومت فلسطین و لبنان و اینها حمایت کنید.
۲. شما نباید موشک بالای سیصد کیلومتر داشته باشید.
۳. شما نباید اورانیوم غنیسازی شده داشته باشید.
۴. شما نباید بمب هستهای داشته باشید.
خب، او گفت: “یا مذاکره یا جنگ”. ما اگر میگفتیم که مذاکره، ترامپ میگفت “ترسیدند”. اگر میگفتید جنگ، مردم میگفتند “چه شد؟ مستقیم رفتید پای جنگ؟ آقا، وایستید، یک مذاکره بشود، بشود.” آقا چه کرد؟ آقا نه مذاکره، نه جنگ. زد هم مذاکره و هم جنگ و گفت: “مذاکره با شما غیرشرافتمندانه است. ضمناً اگر حمله کنی، بدجور میزنی بهت. از بالا به پایین هم نگاه نکن؛ بزنی، میخوری، بدجور هم میخوری.” هر دو را زد.
۲. عقبنشینی ترامپ و مذاکرات غیرمستقیم
توجه کنید، ترامپ فهمید اینجا میدانهای دیگر نیست، اینجا دیگر نمیشود. ترامپ عقبنشینی کرد. اینجا جزو ناگفتههاست. ترامپ عقبنشینی کرد و گفت: “از آن چهار محوری که گفتم (مقاومت، اورانیوم، موشک) عبور کردم. مذاکره فقط بمب هستهای.” مذاکره بر سر بمب هستهای برای آقا خط قرمز نیست. آقا در این قضیه خط قرمز نداشته است. نشان به این نشان که سال ۱۳۷۹ دولت خاتمی آمد و گفت: “آقا، این اروپاییها و آمریکاییها فشار آوردند، سر بنبست هستهای بیایید مذاکره کنید.” آقا فرمود: “اگر مذاکره موضوعش بنبست هستهای است، بروید امضا کنید. ما بنبست هستهای نداریم و نخواهیم هم داشت. خیالتان راحت باشد.”
لذا فقط وقتی رسید به مذاکره بر سر بمب هستهای، آقا فرمود: “مذاکره غیرمستقیم.” اصلاً عدهای میگویند که مذاکره فشار عراقچی و پزشکیانها بود به آقا که آقا زیر بار رفت و مجبور شد و روسای قوا… غلط است، اصلاً غلط است. خود آقا فرمود: “خب، حالا که اینقدر عقبنشینی کردهاند، حالا مذاکره غیرمستقیم.” آقا میدانست اینجا هم نتیجه ندارد، اما میخواهد دشمن را در بنبست و در کنج قرار دهد. گفت: “مذاکره غیرمستقیم.” آقای ترامپ در دنیا تحقیر شد، ولی قبول کرد. گفت: “باشه، مذاکره غیرمستقیم، اما با امارات.” آقا فرمود: “امارات نه، عمان. عمان با هم بدهبستان زیاد داریم. خیلی از این تحریمها را هم یک وقتهایی دور میزنیم. عموماً کمک ماست. عمان همراه است. البته عمان آدم ما نیست، ولی بالاخره همراه آقا است.” واسط عمان را قبول کردند و بالاخره شروع شد.
۳. فرماندهی مذاکرات و پیشبینی حمله نظامی
حالا مذاکره غیرمستقیم با فرماندهی چه کسی بود؟ آقا سه نفر را بالای سر این کار گذاشت. اینها را نشنیدهاید. رفقایی که الان رسانهای هستند و دوربینها و بعضی کدها را [دارند]، انصافاً مال این جلسه است. آقا سه نفر را بالای سر مذاکرات هستهای گذاشت:
۱. سرلشکر باقری
۲. شمخانی
۳. سردار احمدیان (دبیر شورای امنیت ملی)
عراقچی مذاکره اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم. پنج تا مذاکره شد. چه بگویم، چه نشنوم، چه کنم؟ عراقچی با این سه نفر میآمد گزارش میداد، خطمشی را دریافت میکرد و پیش میرفت. یعنی اینجا عراقچی کاملاً تابع طراحی و برنامهریزی آقا مذاکره غیرمستقیم را پیش بردند. اما در جلسه سوم و چهارم مذاکره معلوم شد مذاکره دارد به بنبست میرسد. آنها حرفی برای گفتن ندارند، امتیازی برای دادن ندارند. طبیعتاً مذاکره به نتیجه نخواهد رسید. همان موقع ما فهمیدیم که اینها میخواهند مذاکره را از بنبست دربیاورند و شروع میکنند به حمله نظامی توسط اسرائیل. یعنی ما یک ماه و نیم قبل از حمله اسرائیل، دقیقاً نظام میدانست که اسرائیل قرار است حمله کند.
۴. زمانبندی حمله اسرائیل و لو رفتن اسناد
حالا اسرائیل چرا این موقع حمله کرد؟ قرار آنها این بود که حمله بعد از تاسوعا، عاشورا و اربعینها بشود. مثل فتنه سال ۱۴۰۱. آن زمان به اصطلاح اواخر اربعین بود. ما در عراق بودیم، ناگهان دیدیم در خیابانها و ایران آشوب میکنند. دقیقاً منتظر این بودند که همزمان با اربعین که نیروهای حزبالله، انقلابیون، بچههای پایگاه بسیج، همه در اربعین هستیم، جنگشان را شروع بکنند. چرا پس در این تاریخ شروع شد؟ اسنادی که از صهیونیستها دست ما رسید و آنها همان روز اول فهمیدند که این اسناد دست ما رسیده است. بعضیها میگویند چرا این را رسانهای کرد؟ آنها میدانستند که اسناد آنقدر مهم است، شاهمهرههایشان کیست، نفراتشان کیست و اینها. اسناد همه کد و رمز داشت، اکثرشان کد و رمز داشت. اینها فهمیدند اگر اینها اسناد رمزدار را بتوانند باز بکنند، خیلی از اسرار ما دستشان میافتد، دیگر ما نمیتوانیم حمله نظامی را صورت دهیم. لذا اینکه شب عید غدیر، یک شب قبل از عید غدیر عملیاتشان را شروع کردند، برای این بود که اسنادشان و اسرارشان آمده بود دست ما، ما نتوانیم از این اسناد و اسرار به نحو احسن استفاده کنیم. لذا جنگ را زودتر آغاز کردند.
۵. راهبردهای پنجگانه دشمن
جنگشان پنج راهبرد داشت. در مجموع پنج راهبرد داشتند:
۱. زدن آقا: همراهی شده بود که آقا را بزنند.
۲. زدن مسئولان ارشد: روسای سه قوه به علاوه مسئولان ارشد نظام، به علاوه فرماندهان، به علاوه به اصطلاح دانشمندان. مجموعاً ۲۴۰-۲۵۰ نفر را لیست کرده بودند که ظرف ۴۸ ساعت بزنند.
۳. زدن مراکز مهم نظام: هم حاکمیتی و حکومتی، هم هستهای و نظامی، و هم به قول معروف تأسیساتی مانند ستاره خلیج فارس را بزنند که بنزین کشور به خطر بیفتد. مثلاً بفرمایید که عسلویه را بزنند که پتروشیمی ما برود روی هوا. مثلاً اسکلههای خارک را بزنند که ۹۰ درصد صادرات نفت ما آنجاست. مثلاً نیروگاهها را بزنند و سدها را بزنند که آب کشور، برق کشور [قطع شود]. این تقریباً راهبرد به اصطلاح سومشان بود.
۴. حمله منافقین و اشرار سازماندهی شده در داخل کشور: اینها مردم را به رگبار بزنند. اینها آشوبهای خیابانی، نه اینکه آشغال آتش بزنند و شعار بدهند، نه نه. رگبار ببندند مردم را در خیابانها و خیابانها به آشوب برسد.
۵. براندازی نظام: این را طراحیشان بیش از یک سال کار کرده بودند که این اتفاق بیفتد.
۶. هک پدافند ایران و پاسخ سریع
شروع کار ۴۸ ساعته بود. ۴۸ ساعته تمام پدافند ما، تمام سیستم ما را هک بکنند. این ۴۸ ساعت کار را تمام کنند. اینها ساعت دو شب جمعه هک کردند. پدافند ما هک شد. هک یک علم است، آنها هم دارند، ما هم داریم. هم ما هک میکنیم، هم آنها هک میکنند. آنها در هک کردن موفق شدند. ساعت دو هک شد. اینها میگفتند ۴۸ ساعت طول بکشد، ما همه نقشههایمان را میآوریم. یعنی F-35 را میآوریم، یعنی موشکها را میآوریم، هواپیماها را میآوریم، تمام ویدئوها را میآوریم، تمام تمام تمام تمام هر چه میخواهیم: پهپاد و ریزپرنده و آشوب و خیابان و منافقان همزمان. طراحی سیستم ۴۸ ساعته کشور، طراحی دشمن این است. ما پدافند را ساعت چهار و نیم بعد از ظهر روز جمعه باز کردیم. یعنی کلاً اینها چهارده ساعت و نیم کشور تحت هک بود. بعد از چهارده ساعت و نیم وقتی پدافند ما از هک آزاد شد، وقتی آزاد شد، دیگر F-35 عقبنشینی کردند، هواپیماها عقبنشینی کردند.
۷. حمله متقابل ایران و فلج شدن اسرائیل
روز اول، همان شب، آقا فرمود: “بزنید.” جمعه شب ما اولین حمله را کردیم. چون اولین حمله ما با سجیل بود. سجیل مربوط به شش هفت سال پیش است. سجیلها را زدیم. اینها چشمانشان خیره ماند. عجب موشکی! اگر شب اول ۱۴۰ موشک سجیل زدیم، ۱۰۰ تای آنها را در هوا زدند، اما ما دقیقاً پدافندهایشان را زدیم که ۴۰ موشک به هدف بخورد. شب دوم ۴۰ موشک از ۸۰ موشک به هدف خورد. شب سوم ۴۰ موشک از ۹۰ موشک به هدف خورد. شب پنجم، ۴۰ موشک میزدیم، ۳۹ موشک به هدف میخورد. چرا؟ چون پدافندهایشان را… بله، ظریف. آقا، من خبر میگویم، تحلیل نمیگویم.
روز پنجم نتانیاهو به کشورهای اروپایی و آمریکا خبر داد که “آقا، بچسبید، آتشبس. وضعیت خراب است.” روز پنجم موشکباران ما، نتانیاهو فلج شد. یعنی حیفا فلج شد، تلآویو فلج شد. یعنی درگیریهای داخل پناهگاهها، یعنی فروشگاهها، یعنی مدارس، یعنی دانشگاهها، یعنی همه چیز. یعنی وزارتخانهها، ادارات، همه تعطیل. همه در بحران و دیگر در پناهگاهها همه دیگر بیرون نمیآیند. داخل پناهگاهها دستشوییها که فاضلابشان بالا آمده بود. زندگی در آنجا افتضاح شد. دیگر تاب تحمل پناهگاه را نداشتند. روز پنجم که نتانیاهو دست و پا زد که “آقا، ما تاب تحمل نداریم و باید این کار را انجام دهیم.”
۸. حکمت مذاکره غیرمستقیم و همراهی مردم
خب، یک نکتهای میگویم تا ادامه بحث را انجام دهیم. رفقا، ما مذاکره غیرمستقیم انجام دادیم، به ما حمله شد. خب، حالا اگر همین مذاکره غیرمستقیم چهار پنج جلسه نبود، مردم چه میگفتند؟ دنیا چه میگفت؟ میگفت: “شما جنگطلبید. چرا نرفتید مذاکره کنید؟” با همین سه چهار جلسه مذاکره غیرمستقیم، هم همراهی مردم داخل و هم همراهی مردم ایران و خارج کشور را [داشتیم]. همه میدانید که چگونه رفتار کردند و نگاهشان چه شد. دنیا گفت که “آقا، اینها که داشتند مذاکره میکردند، شما حمله کردید.” پس ما جنگطلب نیستیم. بر دنیا ثابت شد.
۹. جایگاه رهبری در مذاکرات و تدبیر جنگ
حالا مذاکره هم با نظر حضرت آقا انجام شد. آنهایی که میگویند مذاکره را به آقا تحمیل کردند وای، آقا تنهاست، گاهی آقا تحت فشار است، اینها اصلاً شأن آقا را پایین میآورند. اینها میگویند فرمانده کل قوا اختیار ندارد؟ یک وزیر امور خارجه مثل عراقچی میآید جلو آقا وای… اصلاً عراقچی روز اول که انتخابات برگزار شد، وزیر شد و رأی آورد. همان شب، خدمت آقا با آقای پزشکیان با هم گفتند: “آقا، ما سرباز شماییم. هر جا در بینالملل، هر جا در برجام، هر جا در مذاکره، هر چه صلاح میدانید، روی ما حساب کنید.” آقا، بگذارید این شبهات را جمع کنیم. بعضی وقتها حرفها و جملات و کلیدواژههای غلط و غلوط رد و بدل میشود، اما اساساً اینها پای کار آقا هستند. نشان به این نشان که حاج اسماعیل قاآنی آمده بود در قم، یک جلسه خصوصی ده یازده نفره، گفت: “خداوکیلی ما تا امروز هر چه از این دو نفر (پزشکیان و عراقچی) خواستیم، گفتند چشم.” پس اینجا مذاکره کاملاً با نظر آقا انجام شد.
حالا همین مذاکره غیرمستقیم اینقدر باعث شد همراهی نظام بینالملل، همراهی مردم داخل و خارج، همراهی ملتهای جهان با ما بیشتر و بیشتر شد. این یعنی تدبیر آقا. آقا با حکمت خود، ناگهان از هیچ، اعتباری برای کشور ایجاد کرد. حتی در این جنگ، آیا نیروی دریایی وارد بشود یا نشود؟ آقا تصمیم گرفت. نیروی زمینی وارد بشود یا نشود؟ آقا تصمیم گرفت. یعنی کاملاً فرماندهی کل قوای آقا امروز در این دوازده روز برای ژنرالهای بزرگ دنیا ثابت شد. همه دارند تحلیل میکنند.
۱۰. آسیبها و نیاز به ترمیم
مردم، با صداقت باید صحبت کنیم. تعدادی از دریچههای پرتاب موشک ما را زدند. موشک در انبار زیاد داری، اما هر چقدر هم داشته باشی، این دریچه ریل دارد، باز میشود، لانچر بالا میآید، زاویهاش معلوم است، تیرانداز موشک را میزند و برمیگردد. ریلش را زدند، سر اصلی را زدند. باید این را درستش کنیم. بله، از نظر عمرانی سه چهار روز بیشتر زمان نمیخواهد، ولی بالاخره تعدادی از دریچههای موشک ما را زدند.
چهارم: پدافند. آقا، سیستم پدافندی ما را هم به ضعف رساندند. سیستم پدافندی ما در جای دیگری آسیب دید. یعنی آمدند خود پدافند ما را زدند. درست است که ما پدافند آنها را زدیم، زیاد زدیم، ولی پدافند ما را هم تعارف که نداریم. پس شما حتماً یک فرصتی میخواهی که اینها را جابهجا کنی، درستش کنی. این حرفها. حتماً یک فرصتی میخواهی سریع بروی چین هواپیما بخری، پدافند بخری، لانچرهایت را جابهجا کنی. حتماً یک فرصتی میخواهی که پیکر شهدا را تشییع کنیم. شهدای ما در سردخانههای معراج شهدا بودند. پیکر سرداران شهید نباید بماند. یک فرصت ایجاد شد، تشییع جنازه انجام شد. پیکر شهدا با احترام و با… اینها همه تدبیر است.
۱۱. مدیریت بحران دولت و استراتژی بلندمدت
پس اینکه میگویند که آقا… به قول معروف، نکته بعدی مدیریت بحران دولت است. باید بگویم دولت مدیریت بحرانش را باید تقویت بکند. مدیریت بحران در دولت یعنی چه؟ یعنی دولت حواسش را جمع کند. ما زمان جنگ، بعضی بزرگترها در جنگ، در مجلس هستند. زمان جنگ ما دفترچه ارزاق داشتیم. درست است، حاج آقا، کوپن داشتیم. مردم در اوج جنگ، در اوج سختیهای جنگ، اما برنج کوپنی و روغن و قند و شکر و پودر رختشویی و صابون و ملزومات زندگی و بعدش هم پنیر و کره و حتی سیگار و نمیدانم اینها کوپنی دست مردم میرسید. حداقل آقای دولت، تو باید مدیریت بحرانت را کمی تقویت کنی. این هم فرصت میخواهد.
میخواهم چه بگویم؟ میخواهم بگویم کسی که میگوید “برید کنار، من رژیم صهیونیستی را نابود میکنم” یا “میخواهم بزنم”، دو سال این جنگ میخواهد طول بکشد. برای دو سال زیرساخت لازم است، ریلگذاری لازم است، لوکوموتیو لازم است، واگن لازم است. همه اینها لازم است. آقا، پس عملیات نابودی کامل رژیم صهیونیستی تدریجی است. اگر زمانی شهدا را جمع کردید، نگویید ترسیدند. پس موضوع آتشبس هم کاملاً همراه با حضرت آقا بود و حضرت آقا دارد دنیا را در این قضیه مدیریت میکند. همه مات و مبهوت.
۱۲. حکمت عدم حضور رهبری در مراسم و ادامه جنگ
دیشب در مجلس بیت رهبری عزاداری برگزار شد. همه آمدند، اما آقا نیامد. عدهای گفتند: “مگر آقا میترسد؟” این چه حرف بیخودی است؟ آیا آقا میترسد؟ شب لیلة المبیت، خدا به پیغمبر وحی کرد که چهل قبیله جمع شدهاند و میخواهند تو را بکشند. امشب سر بستر خود نخواب، جایت را عوض کن. چه کسی بخوابد؟ علی بخوابد. این دستور خداست. چرا پیغمبر باید جانش را حفظ کند؟ آقا الان فرمانده جبهه حق در کل عالم است، باید جانش را حفظ کند. این چه حرفی است که “آقا نیامد”؟ آقا برای چه بیاید؟ چرا میخواهید آقا را [در معرض خطر] قرار دهید؟ نه، آقا در جایگاه واسطه، در حال مدیریت است. لذا جنگ ما با اینها ادامه دارد.
رفقا، حواستان را جمع کنید. همین چند روز، اینها را رسانهای نکنید. همین چند روز بعد از آتشبس، آمدند بانک مرکزی ما را هک بکنند. چرا؟ برای اینکه بانک مرکزی هک شود، تمام معاملات تجاری ما با دنیا، تمام معاملات تجاری بزرگ در کشور، کل اقتصاد کشور کلاً تعطیل شود. بعدش هم حسابهای بانکی. همه پول در حسابشان دارند، کم یا زیاد، اما نتوانند کارت جابهجا کنند. هک کردن نظام بانکی یعنی شبکه زندگی مردم را کلاً تعطیل کردن. هک کردن پمپ بنزینها مربوط به سه روز پیش است که کلاً خنثی شد. پمپ بنزین را هک بکنند یعنی چه؟ یعنی شبکه به اصطلاح دستگاههای پمپ بنزینها کلاً با یک سامانه هستند، همه تعطیل. حمل و نقل تعطیل. سامانه حمل و نقل کامیونها از گازوئیل و بنزین… آقا، دشمن همین الانش هم دست و پا میزند که جنگ ادامه پیدا کند. لذا من دارم بهتان میگویم الان جنگ ما با اینها جدی است و الان مسیر حرکت ما دارد جوری میشود که پاکپور باید فرمانده سپاه شود.
۱۳. تغییر فرماندهی سپاه و آرایش جدید جبهه حق
آقا، چرا پاکپور فرمانده سپاه شد؟ پاکپور فرمانده نیروی زمینی چنان شد که فرمانده سپاه شد. الان چون پنج شش سال گذشته شبانهروز حاجیزاده ما را در جنگ هوافضا به قلههای جهانی رسانده است. الان حسابی دستمان پر است. تا پنج سال آینده پیشرفت در این تکنولوژی در دست ماست، در موشکها. خب، الان چه لازم است؟ الان پاکپور سه سال است که روی جنگ زمینی کار میکند که اگر جنگ ما با اسرائیل زمینی شد، راهبردش چیست؟ حالا پاکپور چه کار کرده، چه نکرده؟ از اینجا به بعد شما دست پاکپور را ببینید چگونه رو میکند. آرایش پایگاههای بسیج عوض میشود، آرایش گروههای جهادی دارد عوض میشود. یعنی یک آرایش حرکت جدید به اصطلاح جبهه حق در مقابل جبهه باطل انجام میشود و اینها. و الان این اتفاقات در آینده نزدیک [رخ میدهد]. نمیدانم که بعد از عاشورا یا قبل از عاشورا، ولی دارم بهتان میگویم حواست جمع باشد. جنگ ما با اینها یک نبرد آخرالزمانی است، رفیق. اصلاً جنگ ما جنگ چند روزه نیست. اصلاً جنگ ما با اسرائیل نیست که از روز دوم فهمیدیم جنگ را خود آمریکا دارد فرماندهی میکند با مدل حمله و تأسیسات و با…
۱۴. قدرت موشکی ایران و نرمش قهرمانانه
دوست و دشمن میگویند که این فرمانده کل قوای ایران چقدر درایتهای عجیب نظامی دارد، چه کار کرده است. این از مذاکره. اما آتشبس. آقا رسید به جایی که موشکهای سجیل ما، موشکهای فتاح یک ما دنیا را به زانو درآورد، نتانیاهو را به زانو درآورد. تازه شب آخر، آن ساعت پنج تا هفت صبح که قرار بود چک آخر را ما بزنیم، آنجا موشک خرمشهر را رو کردیم. موشک سجیل فوقالعاده است. دنیا الان سجیل را دارد تغییر میکند. از سجیل بالاتر فتاح یک ماست که آقا خودش نامگذاری کرد. گاهی فتاح یک باشد. از آن بالاتر خیبر است که وقتی به آسمان میرود و سپس بازمیگردد، رادارگریز هم هست. همه رادارها را رد میکند. میتواند بزند. چهارده تا موشک همزمان چهارده نقطه را میتوانی بزنی که جالب است آقا، چهارده نقطه قابل مدیریت است. یعنی چه؟ یعنی الان شلیک شد، من میخواهم از نقطه X1 به X2 ببرم. آقا، موشک چهاردهمی یا دوازدهمی، میخواهی نقطهاش را عوض کنی؟ قابل انتقال است، میتوانی نقطهاش را عوض کنی. لذا فتاح یک را زدیم، خیبر را زدیم. دنیا مات و مبهوت از فتاح یک و خیبر ما بود. شب آخر، چک آخر، و ما چه زدیم؟ خرمشهر. خرمشهر دنیا را مات و مبهوت کرد. خرمشهر هم از نظر عمق و هم از نظر سطح اصلاً قابل مقایسه با هیچ موشکی در دنیا نیست. و من دارم به شما میگویم حاجیزاده هنوز موشک فلسطین را رو نکرده است. فلسطین را باید ببینید چیست. حالا آقای حاجیزاده که میگویم، یعنی سید مجید. من ببینید بهتان بگویم، سید مجید موسوی و حاجیزاده و حسن طهرانی مقدم با هم بزرگ شدهاند. صفر تا صد تمام اسرار این بسته هوافضای ما دست چهار نفر (نفرات چهارم و پنجم هم هستند). نمیگویم در جلسات اینها همه بودند و از همه خبر دارند. لذا قدرت موشکی ما دنیا را به زانو درآورد.
اما وقتی که به اصطلاح جنگ به این نقطه رسید، نتانیاهو دیگر دستش باز است، دستش بالا است. ادامه جنگ دیدنی است. ادامه جنگ [به این دلیل] آتشبس شد. حالا آتشبس را ما که قبول نکردیم، آتشبس را ترامپ پیشنهاد داد و آقای نتانیاهو قبول کرد. یعنی چه؟ دنیا فهمید. چگونه میشود آتشبس یکطرفه؟ طرف باید خیلی در بنبست قرار گرفته باشد که آتشبس یکطرفه را قبول کرده است.
حالا ما چرا آتشبس را همراهی کردیم؟ ببینید، ولی خدا، فرمانده کل قوا وقتی میخواهد تصمیم بگیرد، همه تابع هستند. اصلاً فکر نکن که بعضیها میگویند که آقا که مخالف آتشبس بود، عدهای رفتند آقا را راضی کردند، قانع کردند، آقا از نظرش عقبنشینی کرد. این عدم فهم و نفهمی از فرمانده کل قواست. اینجوری نیست. نه، آقا در کنار اینکه فرمانده کل قوا است، بزرگشده مکتب امیرالمؤمنین (ع) است. حضرت در نامهای در نهجالبلاغه میفرماید: “عقبنشینیهایی که حمله مجدد در پی دارد، و ایستادنی که شما را برای حمله بعدی آماده میکند، شما را نگران نسازد.” یک بار دیگر بگویم: “عقبنشینیهایی که حمله مجدد در پی دارد، و ایستادنی که شما را برای حمله بزرگتر آماده میکند، شما را نگران نسازد.” خود آقا در سخنرانیای این بند نهجالبلاغه را مثال میزند و میفرماید: “مثال، مانند کشتیگیر است. کشتیگیر عقب میرود. همه فکر میکنند دارد عقبنشینی میکند. نه، عقب میرود که بیاید از زیر، کمر طرف را بگیرد. به این میگویند نرمش قهرمانانه. به این میگویند عقبنشینیهایی که حمله مجدد در پی دارد.”
۱۵. دلایل پذیرش آتشبس (تدبیر رهبری)
آقا، ما چرا این چند روز (فکر نکنید چند ماه)، این چند روز آتشبس را، چرا ما هم همراهی کردیم، ولو چند روز؟
۱. رهبر انقلاب، رهبر همه انقلاب است. ۲۵ هزار حاجی که حجشان تمام شده، در مکه وجود دارند. آن موقع اینها میتوانستند به عنوان گروگان نظامی استفاده شوند. بنسلمان، غلام حلقهبهگوش آمریکاست و هرچه آمریکا بگوید، [اطاعت میکند]. اگر به بنسلمان دستور میدادند که یک سانحه مانند منا راه بیندازد، ۲۵ هزار حاجی (یعنی ۲۵ هزار خانواده، فامیل، قبیله، عشیره، طایفه) [در خطر بودند]. شما در حالی که میخواهید نابودی رژیم صهیونیستی محقق شود، باید ۲۵ هزار حاجی را به خانههایشان بفرستید.
۲. دهه محرم. در دهه محرم، اجتماعات [مانند] محمود کریمی [با] ۳۵ هزار نفر، سید مجید بنیفاطمه [با] ۴۵ هزار نفر، و فلان مداح در فلان شهر، فلان جماعت، کل فلان حرم، اینور و آنور، صدها هزار، نه، میلیونها انسان با هم جمع میشوند. آنها گوشت لخت مقابل صهیونیستها هستند. تو اگر آتشبس را همراهی نمیکردی و ادامه میدادی، آنها میآمدند چه کار میکردند؟ در دهه محرم، کلی جماعت عزادار اباعبدالله (ع) را با دو موشک، صد هزار نفر، ده هزار نفر، بیست هزار نفر را شهید میکردند. چرا این کار بشود؟ چه لزومی دارد که در این ده روز حتماً باید ما بزنیم که این همه شهید بدهیم؟ برای چه؟ آقا، ما در کل سوریه دو هزار شهید دادیم، الان در این دوازده روز هزار شهید دادیم. پس اگر شما جنگ را حواست نباشد و مدیریت نکنی، یک دفعه بگویی “برید کنار، من ۳۸ پایگاه آمریکا را میزنم”، “برید کنار، نابودی رژیم صهیونیستی تا آخر”، یعنی تعداد شهدا بالا میرود.
۳. آفند. آقا، آفند ما باید ترمیم میشد. بنده معتقدم با امکانات و با تجهیزات…
۱۶. جنگ با آمریکا و نبرد آخرالزمانی
فهمیدیم این جنگ ما، جنگ ما با آمریکاست. اسرائیل هم دارد در بازی است. نتانیاهو میگوید قدرت فرماندهی اینگونه دارد یا ندارد. لذا بگذارید رفقا، حواستان را جمع کنید. از اینجا به بعد، قبلاً هر چه بودیم بماند. از اینجا به بعد بچهها، با وضو بودن مهم است. بچهها، با وضو باشید.
۱۷. سه وصیت مهم
بچهها، سه تا وصیت بهتان میکنم. تا حالا هر چه گفتم اخبار، اطلاعات و تحلیلها بود که جای دیگر میشود [شنید]. این سه تا مال خودم است. سه تا وصیت به شما میکنم. شاید بعداً همدیگر را دیدیم، شاید ندیدیم. دیدیم یا ندیدیم، سه تا وصیت مهم را فراموش نکنید. سه تا وصیت من. کسی دارد به شما وصیت میکند که این ریش سفیدش، اشهد بالله، برای انقلاب اسلامی است. از سال ۱۳۵۸ درگیر انقلاب اسلامی هستم تا الان. هیچ کار شخصی هم در زندگیام نداشتم. اشهد بالله، قسم به این مسجدتان. بعضی رفقا من را از نزدیک میشناسند. یک آدمی دارد به شما وصیت میکند که قدم به قدم، سیل به سیل، زلزله به زلزله، خلاصه در [مأموریتهای] مدافع حرم، سوریه، اینور لبنان، اخیر آنور، همه درگیر بودیم. مثلاً بگویید میخواهم… سه تا وصیتم را خوب گوش کنید. سه تا وصیتی که به خانواده خودم، به بچههای خودم هم همین سه تا را گفتم. فهم من این است. بعداً شما خواستید اصلاح کنید، فهم سه وصیت من این است:
وصیت اول: پاکی و دوری از شبهات
بسم الله الرحمن الرحیم. بچهها، سوره انفال آیه ۳۷ میفرماید: “لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ.” خدا طیبات را از خبیثها جدا میکند. از هابیل و قابیل شروع شد. هر چه به ظهور نزدیکتر میشویم، خدا طیبات را از خبیثها جدا میکند. برای همین میگویم، شما را به خدا قسمتان میدهم، در همین مجلس قسمتان میدهم، به خانم فاطمه زهرا (س) قسمتان میدهم، به امیرالمؤمنین (ع) [قسمتان میدهم]، بچهها، مواظب چشمهایمان باشیم. به خودم میگویم، بلند میگویم شما بشنوید. مواظب چشمهایمان باشیم، مواظب گوشهایمان باشیم، مواظب زبانمان باشیم، مواظب خورد و خوراکمان باشیم. هر چیزی را، هر چه برایت آوردند، نخور. دقت کن. مال شبههناک نخور، رفیق. خمس مالت را حساب کن، زکاتت را در کشاورزی حساب کن، رفیق. مواظب باشید مال شبههناک در زندگیتان نباشد. شما را به خدا قسمتان میدهم، بروید حساب کتاب کنید. مواظب خانوادهتان باشید، مواظب فامیلهایتان باشید، مواظب هر که دوستش دارید باشید. چرا؟ چون در ایام ظهور…
من یک چیزی بگویم بعد برگردم به بحثم. رفقا، بدانید، بشنوید. کتاب “سقوط اسرائیل” آقای مهدی فتاوی را بخوانید، از علمای عراقی مقیم لبنان که دو سال پیش مرحوم شد. کتاب “سقوط اسرائیل”، کتاب “خاورمیانه عصر ظهور”، همه اینها به ما میگویند که شکست دولت مستقل یهود آغاز چرخه ظهور است. و اگر دولت یهود الان دو سه سال دیگر میخواهد نابود بشود، بعد چرخه ظهور شروع میشود. کاش وقت داشتم فقط روایات آخرالزمانی را میگفتم. یک ساعت وقت دارم، پنج دقیقهاش مانده. لذا من سریع میخواهم جمع کنم. رفقا، مواظب باشید. شکست دولت مستقل یهود آغاز چرخه ظهور است. یعنی همه حواستان جمع باشد. نکند یک وقت الکی ما را از لیست طیبات حذف کنند و ببرند در لیست خبیثات. و من به شما بگویم زمان ظهور، لیست خبیثات از لیست طیبات، بچهها، پررنگتر است. پس مواظب باشیم ما در خبیثات وارد نشویم. بگویم این آلوده است، این هم که آلوده است، این که گوشش [آلوده است]، این که چشمش [آلوده است]، این که زبانش [آلوده است]، این که کفش [آلوده است]. همینطور ما را در همین قاطی این آدمها ببرند در لیست خبیثات، حتماً بدبخت شدیم، حتماً. پس مواظب باشید جزو لیست طیبات بمانید.
وصیت دوم: تبعیت محض از رهبری
نصیحت دوم: رفقا، قطبنمایتان را فقط با حضرت آقا تنظیم کنید و لاغیر. نمیگویم آقا و فلانی و فلانی، نه نه. آقا و آقا و آقا و والسلام. کنار بگذارید بعضی حرفهای بعضی رسانهها و بعضی اعضای مجلس خبرگان را که میگویند رهبر آینده را این مجلس خبرگان تعیین خواهد کرد، یعنی عمر آقا دارد تمام میشود. بعد حالا عدهای میگویند: “خب اگر آقا عمرش تمام شد، سید مجتبی خامنهای خوب است یا رئیسی خوب بود، حیف شد رفت و اینها.” بعدش، اینها همه را کنار بگذارید. اینها همه گمانهزنی افراد است.
بگذارید بهتان بگویم سید علی آقای قاضی بزرگ چه فرمود؟ سید علی آقای قاضی بزرگ، استاد آقای بهجت و استاد بزرگان ما، در سال ۱۳۲۵ فرمودند (ایشان متوفی ۱۳۲۶ هستند): “آن سیدی که امام موسی بن جعفر (ع) در آن حدیث فرمود که مردی از قم خارج میشود به نام روحالله، از فرزندان ماست که دنیا را برای ظهور آماده میکند.” این سید روحالله، همین روحاللهی است که در نجف ایشان (آقای قاضی) با حضرت امام (که آن موقع جوان بود) دیدار داشت. شیخ عباس قوچانی، شاگرد درجه یک آقای قاضی بزرگ، میگوید که “آقا، ایشان کیست که شما در مورد ایشان صحبت کردید؟” [آقای قاضی] گفت: “این سید همان کسی است که قرار است یک انقلاب بزرگ جهانی ایجاد کند، نهضت جهانی راه میاندازد.” بعد آقای قاضی میگوید: “ایشان که نه، بعد از ایشان یک سید دو تکهای میآید. آن سید دیگر که میآید، قرار است پرچم را به امام زمان (عج) تحویل دهد.”
حضرت امام (ره) قبل از انقلاب گفته بود: “انقلاب اسلامی سه وظیفه اصلی دارد: یک. حکومت سلطنتی شاه را نابود میکند. دو. حکومت اسلامی تشکیل میدهد. سه. پرچم را به امام زمان (عج) تحویل میدهد.” این را شهید عراقی میگوید. شهید عراقی میگوید که من بعد از انقلاب رفتم خدمت امام و گفتم: “امام، این سه [وظیفه] را من از خودت شنیدم. این سه تا، دو تا شده، یک دانه از آن مانده. آن یک دانه، پرچم [را] خودت قرار است به امام زمان (عج) تحویل بدهی.” میگوید امام طفره رفت. این را در مجله “پیام انقلاب”، شهید عراقی قبل از شهادتش نوشته است. متن شد، سندش را داریم. شهید عراقی میگوید به امام گفتم، امام طفره رفت. دوباره گفتم “سه”. آنقدر گفتم، امام فهمید من یک آدم سمجی هستم، نمیتواند حریف من بشود. فهمید حریف من نیست. امام فرمود: “پسرم، من نیستم. نفر بعد از من قرار است پرچم را تحویل دهد.” (محمد، یک کد از خود آقا دارم، باشد طلب شما. بحث جدیتر از این حرفهاست.)
لذا من دارم به شما میگویم بعضیها میگویند آقا اگر بَدا حاصل شود، چه میشود؟ همه روایات آخرالزمانی عیناً در منطقه دارد دیده میشود. همهاش دیده میشود. کتابها، پنج شش تا کتاب روایات اهل بیت را آنقدر زیر و رو کردیم، میگویند عیناً همان است. اما اگر بَدا حاصل شود، بَدا حاصل شود یعنی چه؟ خدا نگاه میکند به جماعت ما، به جماعت ما. همین که عهد و عقد و بیعتیم. نگاه میکند به ما، میبیند که ای بابا، ما در دلمان آمدن با نیامدن امام زمان خیلی فرقی نمیکند. شد، شد؛ نشد، نشد. خدا میگوید اینجوری است؟ امام زمان را از نسل شما میگیرم، پانصد سال میاندازم عقبتر، میروم به نسل بعدی. به آن میگویند “بَدا حاصل شدن”. از یکی از اولیای خدا سوال کردم، گفتم: “آقا، من دارم روایات را میخوانم، خیلی دقیق دارد اتفاق میافتد، اما نکند بَدا حاصل شود؟” جواب فرمودند: “همین که خدا این همه شهید مدافع حرم، این همه شهید مثل سید حسن نصراللهها، این همه شهدای سرداران، این همه بزرگان، خدا اینها را قبول میکند خونشان ریخته شود. نمیگویم خوب شد شهید شدند، این سر جای خودش، اما دارم از یک زاویه دیگر نگاه میکنم. همین که خدا باب شهادت را باز کرده و خون شهدا ریخته میشود، یعنی خدا میخواهد این مسیر را تا ظهور حفظ کند.” پس اگر ظهور انشاءالله به برکت خون شهدا حفظ میشود، حواستان را جمع کنید. قطبنمایتان را فقط با قطبنمای آقا تنظیم کنید و لاغیر. محبت آقا و اطاعت آقا را روز به روز بیشتر [کنید].
وصیت سوم: تمسک به کشتی نجات امام حسین (ع)
اما وصیت سوم. وصیت سوم من به شما این است: رفقا، خدا اراده کرده یک کشتی بزرگی را آورده. تمام اصحاب جبهه حق را سوار این کشتی میکند و این کشتی به تعبیر امام صادق (ع) وسیعترین و سریعترین کشتی عالم است. این کشتی اصحاب جبهه حق را از بین فتنهها و گردابها و گردبادها عبور میدهد و صحیح و سالم در ساحل ظهور پیاده میکند. سوال کردم این کشتی چیست؟ فرمودند: “اِنَّ الْحُسَیْنَ مِصْبَاحُ الْهُدَى وَ سَفِینَةُ النَّجَاةِ.” آخ مردم، حواستان به این کشتی باشد. نگویید فقط محرم و صفر. کلاً از این به بعد فامیلها را جمع کنید. هیئتهای خانگی، هیئتهای کوچک و بزرگ. ده نفر، پنج نفر در خانه. یک چایی، یک دانه کیک بدهید. اما روضهخوان نداریم؟ مداح؟ مداح گلچین موبایل؟ ده دقیقه، ربع ساعت روضه بگذارید. حتی یک شیرینی بدهید. بگذارید هیئت در خانهات باشد. “اِنَّ الْحُسَیْنَ مِصْبَاحُ الْهُدَى” یعنی که ما تنها سفینهای که باید مواظب باشیم از آن خارج نشویم، این است. هر کسی را که دوستش دارید، سوار کشتی امام حسین (ع) بکنید.
پاسخها