در مسیر تربیت دینی، گاهی با افرادی مواجه میشویم که در ظاهر برخی از دستورات شرعی را رعایت نمیکنند؛ شاید نماز نمیخوانند، یا حجاب را آنگونه که باید رعایت نمیکنند. اما وقتی در عمق وجودشان دقت میکنیم، نشانههایی از محبت قلبی نسبت به اهل بیت علیهمالسلام دیده میشود. این محبت، نشانهای از زنده بودن فطرت و اتصال با حقیقت است، هرچند ممکن است در حوزه باورها یا عملکرد، ضعف یا سردرگمی وجود داشته باشد.
وقتی فردی در این زمینهها کاستی دارد، نشان میدهد که در فهم صحیح از دین، دچار اشکال است. این مشکل، نیاز به درمان دارد، نه طرد. اینگونه افراد، بیش از آنکه به توبیخ و تحقیر نیاز داشته باشند، تشنه هدایت، محبت و تأثیر آرام ایماناند.
اگر این ضعف اعتقادی را نادیده بگیریم یا بدتر از آن، با تحقیر، تحکم و طرد به آن پاسخ دهیم، نهتنها مشکلی را حل نمیکنیم، بلکه راه را برای سقوط بیشتر هموار کردهایم. در این حالت، فرد از دایره خانواده، محبت و ایمان جدا میشود و جای خود را در دل تاریکیهایی میبیند که ممکن است دیگر بازگشتی از آن نباشد.
محبت، اما نه به معنای تایید یا بیتفاوتی، بلکه به معنای برافروختن شعله هدایت در دل انسانهاست. فردی که هنوز در دلش محبت اهل بیت وجود دارد، قابل بازگشت است. او گمراه نشده، بلکه زخمی، غافل یا بیپناه است. اگر این محبت، درست تقویت شود، میتواند زمینهساز رشد معرفتی و بازگشت به مسیر بندگی شود.
در این راه، بهویژه برای والدین، جایگاه بسیار مهمی تعریف شده است. اگر فرزندشان دچار ضعفهای دینی شد، نباید احساس کند که دیگر جایی در دل پدر یا مادر ندارد. نباید از نگاه و رفتارشان، اینگونه برداشت کند که «از چشم افتاده است». چون این احساس، او را از تمام تکیهگاههای عاطفی و معنوی جدا میکند و او را در معرض تکیه به جبهه باطل قرار میدهد.
بنابراین، وظیفه ما این نیست که فقط ظواهر را ببینیم و بر اساس آن قضاوت و واکنش نشان دهیم. وظیفهمان این است که با درک ریشههای ضعف، در دل انسانها امید، محبت، و شناخت حقیقی از دین را زنده کنیم. راه اصلاح، از در محبت و احترام میگذرد، اما محبتی آگاهانه، همراه با مراقبت، و هدایتگری.
این محبت، اگر ریشه در ایمان داشته باشد و با حکمت همراه شود، میتواند مقدمه تحول باشد؛ تحولی از درون که ریشهدار، ماندگار و نجاتبخش است.
پاسخها